این صدای باران نیست وای کریمی.mp3

1,476 KB

محمود کریمی
شب هفتم محرم
این صدای باران نیست وای
می چکد اشک مادر وای
بر لب خشک اصغر وای
ساعتی رفته ولی هیچ خبر نیست
از او آه کجا رفته عمو
دیر کرده چه شده
چند دل شوره زده
مانده نفس بین گلو
دل مادر همه آتش همه خون
نیست آبی که شود قطره ی اشکی
ز پلکش بچکد روی لبان پسرش
کو علمش مشک چه شد
آمده بابا ز شریعه به حرم
با کمری از چه خمیده
چه شد آن دل خوشی دیده بیدار علمدار
به لب گفت رباب وای شدم خانه خراب
گوییا بی اثر و بی ثمر است
نغمه لالایی من طفلک دل خسته من
طفل زبان بسته من کشت مرا دیدن تو
در تب حرم این عطش
این همه گرمای جگر سوز
نفس تاب ندارد و حرم آب ندارد

هشدار مسئولیت فایل آپلود شده بر عهده‌ی کاربر آپلودکننده می‌باشد، لطفا در صورتی که این فایل را ناقض قوانین می‌دانید به ما گزارش دهید.